گفتگو با محمد عمر ملازهی در مورد اعدام “انتقام جویانه” ایوب بهرامزهی

admin . گفتگو 1455

 کمپین فعالین بلوچ- گفتگو و جزئیاتی از پرونده ایوب بهرامزهی که در تاریخ ۴ آبان ۹۲ به طور ناگهانی علی رغم داشتن حکم زندان اعدام شد.

در تاریخ ۴ آبان ماه ۱۳۹۲ ساعاتی پس از حمله گروه جیش العدل به پاسگاه مرزی در سراوان و کشته شدن ۱۴ مامور مرزبانی ناگهان در یک اعدام دست جمعی ۱۶ جوان بلوچ در زندان های مختلف ایران اعدام شدند.

این خبر را محمد مرزیه دادستان زاهدان ساعاتی بعد از اجرای احکام اعدام در مصاحبه با رسانه های داخلی بیان کرد.

محمد مرزیه گفت: “این افراد صبح امروز شنبه (۴ آبان ماه) در پاسخ به اقدام تروریستی شب گذشته سراوان و شهادت مرزبانان، اعدام شدند. و پیش از این در خصوص پاسخ قاطع به حرکات تروریستی سطح استان اخطار داده بودیم”

محمد مرزیه در حالی از اعدام “انتقام جویانه” که به گفته وی در “پاسخ” به حمله جیش العدل صورت گرفته اطلاع داد که هنوز هیچ کس از افراد خانواده اعدام شدگان اطلاعی از این اعدام نداشتند، و بعدها مشخص شد که ۸ نفر از این افراد به جرم مواد مخدر و ۸ نفر دیگر به جرم سیاسی در زندان بودند و پرونده تعدادی از آنها هنوز در پروسه قضایی قرار داشت و عده ای حکم غیر اعدام دریافت کرده بودند اما به طور ناگهان اعدام شدند.

از میان آنها دستکم رسانه ای شد که حبیب الله ریگی شورکی مطابق با دادنامه به شماره ۸۹۰۹۹۷۵۴۱۶۱۰۰۸۲۹ محکوم به یازده سال حبس بود و سلمان میایی حکم قضایی برای وی صادر و محکوم به زندان و تبعید در زندان خرم آباد بود.

اسامی اعدام شدگان: ناظر ملازهی – مهرالله ریگی ماهرنیا – عبدالوهاب ریگی – حبیبالله ریگینژاد شورکی -سعید نارویی – حامد وکالت – سلمیان میائی – ایوب بهرام زهی -اعظم گرگیج فرزند – داود میربلوچ زهی – حسن رضایی- حبیب توتازهی – ناصر شه بخش – احمد دهمرده – حسین براهویی و نجیب الله بهادری .

اجساد هیچ یک از اعدام شدگان به خانوادهایشان سپرده نشد.

اکنون در تاریخ ۴ آبان ۹۴ به بهانه گذشت دو سال از اعدام این ۱۶ جوانی که بدون دادرسی قضایی عادلانه و به شهادت خود مسئولان کشور به طور “انتقام جویانه” به دار آویخته شدند گفتگویی داشته ایم با محمد عمر ملازهی از بستگان ایوب بهرامزهی.

سـ لطفا خودتان را معرفی کنید؟ و چه نسبتی با ایوب بهرامزهی دارید؟

ـ بنده محمد عمر ملازهی هستم و شهید ایوب بهرامزهی پسر عمه و برادر خانم من هست.

سـ زمان و نحوه بازداشت ایوب بهرامزهی را بیان کنید؟

ایوب بهرامزهی دو بار بازداشت می شوند ابتدا در خرداد ۸۷ که روز قبل از بازداشت ایوب نیروهای اطلاعات به روستای نصیرآباد هجوم می آورند و بدون اینکه برگه قضایی داشته باشند می خواهند وارد خانه ها بشوند که با مقاومت مردم و اعتراض جوانان مواجه می شوند که در نتیجه آن ماموران با تیر اندازی مستقیم به مردم چهار نفر از جوانان بنام های خلیل الرحمن بهرامزهی، عبدالحلیم وطن خواه، عبدالباسط و مجیب رادمهر را مجروح می کنند که اهالی نصیرآباد از این تیراندازی و زخمی شدن جوانان به خشم می آیند و با سنگ در مقابله نیروها می ایستند و نیروها هم اتومبیل ها، بی سیم و… را رها کرده و از صحنه فرار می کنند، و روز بعد از آن با بیش از ۵۰ خودرو نیرو وارد نصیراباد می شوند و هر جنبنده ای را می بینند با خود می برند که یکی از کسایی که بازداشت می کنند ایوب بهرامزهی که نزدیک به یک سال در وزارت اطلاعات زاهدان و در تک سلول نگهداری می شود و بعد به زندان مرکزی زاهدان انتقلال داده می شود و بالاخره با قید وثیقه آزاد می شود دادگاه زاهدان هر دو ماه بهش وقت می دهد که باید بیاید زاهدان تا اینکه تقریبا یک هفته بعد اخرین مراجعه وی به دادگاه زاهدان در ۳۰فروردین ۸۹ چند خودرو اطلاعات به نصیرآباد می آیند و با ضرب و شتم شهید ایوب بهرامزهی را بازداشت می کنند و درا شهدوست زهی خواهر زاده امام جمعه نصیر آباد را جلوی خانه اش گلوله باران می کنند و جسد نیمه جان وی را داخل صندوق اتومبیل می اندازند و با خود می برند.

سـ به چه اتهامی ایوب بهرامزهی را بازداشت کردند؟

ـ به اتهام مقاومت در مقابل به گفته آنها ماموران انتظامی و تحریک مردم بر علیه ماموران اطلاعات و بعد که در بازداشت اطلاعات بود اتهامات زیادی اضافه کردند همکاری با گروهک، ملاقات اشرار در خاک پاکستان و… در حالی همه اهل نصیرآباد و منطقه می دانند که ایوب بهرامزهی اصلا به پاکستان قدم نگذاشته و هیچ رابطه ای با گروه نداشته هست، اما جوانی ملی و مذهبی و فعال بوده است.

سـ روند قضایی پرونده آنها چگونه بود؟ آیا به وکیل و … دسترسی داشتند؟

متاسفانه تا مدت ها بعد از دستگیری اصلا اجازه ملاقات ندادند و ایشان نه ماه در تک سلول بودن و با سخت ترین شکنجه ها. در ملاقاتی که من در زندان زاهدان باهاش داشتم خودش گفت که خود ماموران و کسایی که از ما بازجویی می کنند یقین دارند که ما بیگناه هستیم ولی فقط برای فشار آوردن به اهل سنت و بلوچ ما را نگهداشتند، تا اینکه بعد از اعتراض زندانیان زاهدان به رفتار بد مسئولان زندان ایوب بهرامزهی را به زندان همدان تبعید می کنند، در این مدت اصلا اجازه گرفتن وکیل تعیینی نداشته است وکیل تسخیری که مال وزارت هست داشته وقتی که ایوب بهرامزهی اتهامات وارده را رد کرده وکیل بجای اینکه از موکل خود دفاع کند به ایوب گفته شما این اتهامات را قبول کنید برای شما بهتر است! شهید ایوب به وکیل گفته تو برای دفاع از من آمده ای یا می خواهی بیشتر من را متهم کنی؟ که وکیل بعد از گفته ایوب بهرامزهی ساکت می شود.

سـ به چه نحوی از اعدام آنها مطلع شدید؟

ـ ما از رسانه ها شنیدیم که دادستان زاهدان ۱۶ جوان بلوچ را انتقام جویانه اعدام کرده است دنبال اسم های اعلان شده گشتیم که اسمی بنام “احمد بهرامزهی” در میان اعدام شده ها بود اما از فامیل های خود اسمی بنام احمد بهرامزهی در زندان نداشتیم و شک کردیم شاید ایوب باشد و قصدا نظام برای اذیت کردن خانواده اسم واقعی او را نداده و به اسم احمد داده است از طرفی دیدیم چند روز هست هیچ تماس از زندان نمی گیرد،  من به همراه برادر شهید برای تحقیق این مسئله به زاهدان رفتیم، وقت گرفتیم تا با دادستان ملاقات کنیم که به ما وقت ندادند بالاخره با معاون دادستان ملاقات کردیم باهاش حرف زدیم و در مورد زندانی خود و اینکه آیا از اعدام شده ها هست یا نه سوال کردیم، معاون دادستان ما را طبقه بالای بالای ساختمان پیش فردی بنام قاضی خاتمی ارجاع داد رفتیم پیش خاتمی او هم گفت من در مرخصی بودم نمی دانم و او را به فردی بنام آقای مودی، پاس داد، ما رفتیم پیش آقای مودی، مودی اهل سیستان و فردی در نهایت بد اخلاق بود با تندی به من گفت تو چکاره بهرامزهی هستی که در مورد او سوال می کنی گفتم: ایوب پسر خاله من هست گفت تو حرف نزن این برادرش هست فقط این حرف بزند؟! و گفت صبر کنید پرونده را نگاه کنم ما منتظر شدیم  پرونده را نگاه کرد بعد از تقریبا نیم ساعت به ما گفت به همدان زنگ بزنید اینجا کسی به شما جواب نمیدهد زندانی شما در همدان زندانی هست، ما گفتیم ما همدان زنگ زدیم به ما جواب ندادند و گفتند ما فقط به تماس های که از طرف دادستان و قوه قضایی زاهدان باشد جواب می دهیم و به افراد عادی جواب نمی دهیم گفت همینه که گفتم اینجا جواب نمیگیرید در حالی که خود مودی به پرونده را نگاه کرده بود  و می دانست که اعدام شده است. باز پیش آقای خاتمی رفتیم و بهش گفتیم این آقای مودی با این اخلاق با ارباب رجوع طوری برخورد می کند که گویا ما  باهاش پدر کشتگی داریم خاتمی هم گفت که کاری از دست من برنمی اید، ما مجددا پیش معاون دادستان رفتیم و گفتیم که این چه برخوردی است؟ کسی جوابگو نیست ما در مورد یک زندانی سوال می کنیم آیا اعدام شده یا نه؟ این همه پاس کاری و اذیت کردن نمی خواهد، گفت منتظر باشید من خودم زنگ می زنم خودش زنگ زد و به احتمال زیاد با مودی صحبت کرد مودی که قبلا پرونده را نگاه کرده بود گفت که اعدام شده است.

خلاصه بعد از دو ساعت پاس کاری و اذیت کردن معاون دادستان به ما گفت که ایوب جزو این ۱۶ نفر اعدام شده بوده است.

سـ این اعدام چه تاثیری بر خانواده شما گذاشت؟

ـ مسلما اعدام و از دست دادن یک عضو بر خانواده تاثیر می گذارد، و ایوب هم جوانی بود که دیپلم ادبیات گرفته بود و سربازی را تمام کرده و در زندان موفق شده بود که قران را حفظ کند، پدر، مادر و خانواده وی برای ازدواج او برنامه ریزی می کردند، اما اگر چه سخت هست ولی همیشه و در طول تاریخ بوده و هست افراد بیگناه توسط یزیدیان زمان شهید می شوند و این باعث می شود که ما بیشتر به حقوق خودمان و ظلم ظالمان پی ببریم بد نیست من جمله مادرش را برای شما نقل کنم زمانی که خبر شهادت ایوب بهش رسید در حالی که یک سال نیم قبل هم پسر دیگرش عبدالمنعم با تیراندازی مستقیم نیروها کشته بود گفت: من راضی ام به رضای الله اگر ایوب من امروز شهید شد هزاران جوان در طول تاریخ توسط ظالمان شهید شده و شهید می شود.

سـ بعد از گذشت دو سال آیا افراد دیگری از بستگان شما هم با مواردی مشابه مواجه شدند؟

ـ بله متاسفانه ۱۰ ماه پیش ۳۳ جوان نصیرآباد با یورش ماموران بازداشت شدند و الان ده نفر از آنها که همه از فامیل ها و دوستان وی هستند در بلاتکلیفی بسر می برند.

سـ چه پیامی به مردم و علما و نهادهای حقوقی دارید؟

پیام من به علما و مردم این است که نباید در مقابل ظلم سکوت کنیم به هر نحوی که می توانیم حتی با ارسال مثلا این مصاحبه، گرفتن عکسی از این اعدامی ها نه تنها اینها بلکه هر آنکسی که بر او ظلم شده و پخش کردن آن بر فضای مجازی خلاصه به هر نحوی اعتراض خود را برسانیم و و یاد اینها را گرامی بداریم. و پیام من به نهاد های حقوقی این است که بلوچستان را فراموش نکنند ظلمی که در بلوچستان بر این قوم مظلوم می شود در ایران بر هیچ قومی نمی شود اما متاسفانه برخی نهاد های حقوقی کم لطفی می کنند و به بلوچستان به آن اندازه که به بقیه ی مناطق توجه می شود توجه نمی شود.