ایوب بهرامزهی بیگناهی که اعدام شد

admin . slideshow, پرونده زندانیان نصیرآباد, مقالات 1903 No Comments

کمپین فعالین بلوچ- همیشه شنیده بودیم که می گفتند “بیگناه تا چوبه دار میره اما به دار آویخته نمیشه” اما دیدیم که در ۴ آبان سال ۱۳۹۲ به دستور محمد مرزیه دادستان زاهدان ۱۶ جوان بلوچ اهل سنت به چوبه دار آویخته شدند. روزی که در اذهان بلوچ ها هرگز پاک نمی شود و تاریخ بلوچستان آن را ثبت کرده است، یکی از این اعدام شدگان “ایوب بهرامزهی” جوان ۲۹ ساله بیگناهی بود که در این اعدام فله ای و یا بهتر بگویم “انتقام گیری ناجوانمردانه”  قربانی شد.

ایوب بهرامزهی در تاریخ یکم شهریور سال ۱۳۶۳ در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود از ابتدا ایوب فردی اهل دین و مسجد بود، تحصیلات ابتدایی تا مقطع دیپلم را در روستای خود نصیرآباد گذراند، مدتی در شمس العلوم ایرانشهر برای تحصیل علوم قرآنی و تجوید پرداخت و مدتی هم در مدرسه منبع العلوم کوه ون به حفظ کلام الله مجید مشغول بود. و بعد از آن مدتی به تدریس تجوید قران در نصیرآباد پرداخت، در خرداد ۸۷ نیروهای امنیتی به یورش به روستای نصیرآباد بدون داشتن حکم قضایی و مجور تلاش می کنند داخل خانه های روستا شوند جوانان نصیراباد از جمله ایوب بهرامزهی به این امر اعتراض می کنند و میگویند باید مجوز و حکم قضایی داشته باشید، اما ماموران بجای نشان دادن حکم جوانان را گلوله باران می کنند که چهار نفر از جوانان نصیرآباد زخمی می شوند، این امر باعث عصبانیت جوانان روستا می شود و با سنگ به مقابله با گلوله ها می ایستند نیروها از روستا فرار می کنند اما روز بعد ماموران به روستا بر می گردند و با شناسایی جوانان معترض آنها را بازداشت می کنند.

ایوب بهرامزهی نیز بازداشت می شود تحت شکنجه قرار می گیرد، تا یک سال بعد به قید وثیقه آزاد می شود اما باید هر دو ماه از زاهدان برایش نامه می آید که به دادگاه مراجعه کند درست دو هفته بعد از مراجعه ایشان به دادگاه انقلاب زاهدان در ۳۰ فروردین ۸۹ در نصیرآباد بازداشت می شود ماموران با ضرب و شتم او را بازداشت می کنند و جلوی مردم روستا او را کتک می زنند و دوست او “درا شهدوست زهی” را بی گناه با ضرب گلوله در خانه اش به شهادت می رسانند.

ایوب بعد از بازداشت به وزارت اطلاعات زاهدان منتقل می شود پیگیری های خانواده برای ملاقات با وی ثمر نمی دهد.

نه ماه در تک سلولی های وزارت نگهداری می شود ایوب بهرامزهی این مدت ۹ ماه را با روزه سپری می کند و تنها مونس او قران بوده و شروع به حفظ قرآن می کند. بعد از نه ماه به زندان مرکزی زاهدان منتقل می شود.

ایوب بهرامزهی از حق وکیل محروم بوده و به او اتهامات واهی و بی اساسی می زنند که هیچگاه ثابت نشدند. تا اینکه وی به همراه زندانیان زاهدان به بیحرمتی رئیس زندان به مقدسات اهل سنت اعتراض می کنند در این اعتراض مسئولین زندان به وحشت می افتند دادستان زاهدان وارد عمل می شود و قول می دهد که رئیس زندان را تنبیه و از زاهدان به جایی دیگر منتقل کند تا قائله را بخوابند.

زندانیان آرام می شوند اما روز بعد بجای تنبیه رئیس زندان، زندانیان بلوچ را یکی یکی به قرنطینه منتقل می کنند و از آنجا به زندان های دیگر تبعید می کنند.

ایوب بهرامزهی به همراه یک زندانی بلوچ دیگر از شهرستان خاش به زندان همدان منتقل می شوند.

تا اینکه در تاریخ ۴آبان ۹۲ به دستور محمد مرزیه دادستان زاهدان ۱۶ جوان اهل سنت که در بازداشت بودند و بسیاری از آنها حتی “حکم زندانی داشتند نه اعدام” و برای بعضی ها حکمی هم ابلاغ نشده بود اعدام می شوند. دادستان  زاهدان صراحتا می گوید اینها را در انتقام به حمله “جیش العدل” به مرزبانان جمهوری اسلامی اعدام می کند.

در حالی که اینها هیچ ارتباطی با این مسئله نداشتند و سال ها بود که در بازداشت بودند و جالب اینکه همه خانواده ها از رسانه ها خبر اعدام عزیزان خود را شنیدند، هیچ ملاقاتی و یا بهتر بگم اخرین ملاقات قبل از اعدام به زندانیان و خانواده آنها داده نشد و حتی اجازه تلفن زدن و اطلاع دادن خانواده هم به این زندانیان داده نشد گذشته از حتی جنازه این قربانیان را به خانواده تحویل ندادند تا خانواده طبق عقیده و باور خود مراسم نماز جنازه و دفن آنها را برگزار کنند حتی هنوز هم خانواده ها نمی دانند که عزیزان آنها کجا دفن شدند و چه کسی بر آنها نماز جنازه خوانده است.

محمد عمر ملازهی

۲۴ اسفند ۹۴

Leave a comment